فروید و تداعى آزاد انديشه ها
در ١٨٨٥ يك بورس پژوهشى به فرويد امكان داد تا چهار ماه و نيم در فرانسه زير نظر شاركو به مطالعه بپردازد . او استفاده شاركو از هيپنوتيسم را در درمان بيماران هيستريكى مشاهده كرد و به تدريج چهره پدرش را در اين مرد يافت ، و حتى فكر مى كرد اگر بتواند با دختر شاركو ازدواج كند چقدر اين وصلت در موقعيت شغلى وى اثر خواهد گذاشت . او در نامه اى به مارتا نوشت كه اين زن جوان در انديشه ى وى تا چه اندازه جذاب مى نمود .
شاركو همچنين نقش اميال جنسى را در رفتار هيستريكى به فرويد گوشزد كرد . شبى در يك مهمانى فرويد ادعاى شاركو را داير بر اينكه مشكلات يكى از بيمارانش اساس جنسى دارد شنيد . ” در اين گونه موارد هميشه اندام تناسلى مطرح است ، هميشه ، هميشه ، هميشه ” فرويد يك سال پس از بازگشت از پاريس ، بار ديگر به ياد اساس جنسى احتمالى اختلال هيجانى افتاد . يكى از همكاران فرويد از او درخواست كرد تا مورد زنى را كه از حمله هاى اضطراب شديد رنج مى برد و تنها هنگامى آرامش مى يافت كه مى دانست پزشكش در هر لحظه كجاست ، بررسى كند . پزشك مذكور به فرويد گفت كه اضطراب اين زن از ناتوانى جنسى شوهرش ناشى شده است ، اين زن پس از ١٨ سال ازدواج هنوز باكره بود . دكتر به فرويد گفت : ” ما با نسخه ى منحصر به فرد اين نوع بيمارى آشنايى كافى داريم ، اما نمى توانيم آن را تجويز كنيم . “
فرويد براى درمان بيماران خود روشهاى هيپنوتيسم و تخليه هيجانى بروئر را به كار بسته بود ، اما رضايت او از هيپنوتيسم به تدريج كاهش يافت . گرچه به ظاهر نشانه هاى بيمارى را با موفقيت از بين مى برد ، چنين به نظر مى رسيد كه نمى توانست بيمارى را كاملاً درمان كند . بسيارى از بيماران با مجموعه اى از نشانه هاى جديد باز مى گشتند . به علاوه فرويد يافت كه هيپنوتيسم كردن بعضى از بيماران نوروتيك و يا بردن آنها به خواب هيپنوتيسمى عميق امكان پذير نبود . او به زودى هيپنوتيسم را كنار گذاشت ، اما تخليه هيجانى را به عنوان يك روش درمانى حفظ كرد و از آن روش تداعى آزاد را به وجود آورد .
روش تداعی آزاد فروید
در روش تداعى آزاد ، بيمار روى كاناپه اى دراز مى كشيد ، و تشويق مى كرد كه آزادانه و خودانگيخته صحبت كند ، هر انديشه اى را كه به ذهنش مى رسد هر قدر هم كه بى اهميت ، شرم آور يا احمقانه به نظر آيد به طور كامل ابراز كند . هدف روش روانكاوى فرويد اين بود كه خاطره ها و افكار سركوب شده ى بيمار ، كه فرضاً منشأ رفتار نابهنجار او محسوب مى شدند به هشيارى راه يابند . به عقيده ى فرويد ، در مورد مطلبى كه به هنگام تداعى آزاد آشكار مى شود هيچ چيز تصادفى وجود ندارد ، و بيمار آنها را آگاهانه سانسور نمى كند . تجاربى كه هنگام تداعى آزاد از طرف بيمار فاش مى شود ، از پيش تعيين شده هستند ؛ يعنى به سبب ماهيت تعارضى شان سر زده و با فشار به هشيارى راه مى يابند . آنها به سطح هشيارى بيمار هجوم مى آورند ، به گونه اى كه او مجبور مى شود آنها را براى درمانگر بيان كند .
فرويد از طريق روش تداعى آزاد كشف كرد كه خاطرات بيمارانش همواره به تجارب كودكى آنها بر مى گشت ، و بسيارى از اين خاطرات سركوب شده به مسايل جنسى مربوط بودند . فرويد كه از پيش از نسبيت به نقش احتمالى عوامل ميل جنسى در سبب شناسى بيمارى مراجعانش آگاه شده بود ، و مطمئناً از ادبيات معاصر درباره ى آسيب شناسى جنسى اطلاع داشت ، به رويدادهاى مربوط به عوامل جنسى داشتانهاى بيمارانش بيشتر دقت مى كرد .
منبع : تاریخ روانشناسی نوین