تشخيص اختلال شخصيت اسكيزوتايپى
افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپى را به لحاظ نظرى از بيماران دچار اختلال شخصيت اسكيزوئيد و دورى گزين بر اين اساس مى توان افتراق داد كه در رفتار ، تفكر ، ادراك ، و نحوه ارتباط و مكالمه ى مبتلايان به اسكيزوتايپى غرابتهايى وجود دارد كه در دو دسته ى ديگر نيست .
همچنين در سابقه خانوادگى اسكيزوتايپى ها ، اسكيزوفرنى به وضوح ديده مى شود كه اين هم شايد مبناى ديگرى براى تمايز آنها از افراد اسكيزوئيد و دورى گزين باشد . بيماران مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپى از بيماران مبتلا به اسكيزوفرنى نيز به خاطر نداشتن روانپريشى قابل افتراق اند . در اينها اگرهم علايم روانپريشى ظاهر شود ، گذرا و پراكنده خواهد بود .
بيمارانى هستند كه هم ملاك هاى اختلال شخصيت اسكيزوتايپى را دارند و هم واجد ملاك هاى اختلال شخصيت مرزى اند . افراد مبتلا به اختلال شخصيت پارانوئيد نيز مشخصه شان شكاكيت است ، اما آن رفتار غريبى را كه در بيماران مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپى ديده مى شود ، ندارند .
سير و پيش آگهى اختلال شخصيت اسكيزوتايپى
در مطالعه ى دراز مدتى كه تامس مك گلاشان انحام داده است ، گزارش شده كه ده درصد افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپى بالاخره دست به خودكشى مى زنند . در مطالعات گذشته نگر نيز ديده شده كه بسيارى از بيمارانى كه به نظر مى رسيده مبتلا به اسكيزوفرنى باشند .
در واقع دچار اختلال شخصيت اسكيزوتايپى بوده اند و امروزه اين ديدگاه بالينى رايج است كه اختلال شخصيت اسكيزوتايپى ، شخصيت پيش مرضى ( پره موربيد ) بيمار مبتلا به اسكيزوفرنى است . در عين حال برخى از بيماران هم در تمام عمر خود به طور ثابت شخصيت اسكيزوتايپى دارند و على رغم همه ى غرابتهايى كه دارند ، ازدواج مى كنند و شغلى در پيش مى گيرند .
درمان اختلال شخصيت اسكيزوتايپى
رواندرمانى . اصول درمان اختلال شخصيت اسكيزوتايپى دراساس ، تفاوتى با اصول درمان اختلال شخصيت اسكيزوئيد ندارد ، جز اينكه با بيماران دسته اول بايد برخوردى دقيق و محتاطانه داشت . اين بيماران الگوهاى فكرى ويژه اى دارند و برخى در فرقه هاى مختلف ، آيينهاى غريب مذهبى و جشنها و مراسم جادويى و مافوق طبيعى ، فعال مى شوند . درمانگر نبايد اين گونه فعاليتها را تمسخر و استهزا كند يا درباره ى اعمال و اعتقاد آنها موضع قضاوتگرانه اى بگيرد .
دارو درمانى . داروهاى ضد روان پريشى براى مقابله با افكار انتساب به خود ، خطاهاى ادراكى ، و ديگر علايم اين اختلال ممكن است مفيد باشد و مى توان آنها را در تركيب با رواندرمانى به كار برد . اگر مؤلفه اى از افسردگى در شخصيت ديده شود ، ضد افسردگيها را نيز مى توان به كار برد .