نظريه هاى سائق : انگيزه ى آسيب رساندن به ديگران
وقتى روانشناسان اجتماعى ديدگاه هاى غريزى پرخاشگرى را كه به وسيله ى فرويد و لورنز مطرح شده بود رد كردند ، شق ديگرى را كه خودشان فرض كرده بودند پيش كشيدند :
اين ديدگاه كه پرخاشگرى اساساً ناشى از يك سائق فراخوانده شده از بيرون براى آسيب رساندن به ديگران است .
نظريه هاى سائق
اين رويكرد در چندين نظريه هاى سائق پرخاشگرى بازتاب يافته است . اين نظريه ها فرض مى كنند كه شرايط بيرونى ( به ويژه ناكامى ) انگيزه اى قوى را براى آسيب زدن به ديگران برمى انگيزند . اين نظریه های سائق پرخاشگرى ، به نوبه ى خود منجر به عمل آشكار پرخاشگرى مى شود .
معروف ترين و شناخته شده ترين اين نظريه ها فرضيه ى ناكامى – پرخاشگرى است . طبق اين ديدگاه ناكامى منجر به برانگيختن سائقى مى شود كه هدف اصلى آن آسيب رساندن به يك شخص يا شىء است .
نظريه هاى سائق
ناكامى تنها يكى از علت هاى متعدد پرخاشگرى و يك علت ضعيف براى آن است .
به علاوه ، پرخاشگرى برخاسته از علت هاى بسيارى غير از ناكامى هم هست . هر چند روان شناسان اجتماعى عمدتاً اين نظريه را غلط دانسته و آن رد كرده اند ، ولى هنوز هم در بيرون از حوزه ى روان شناسى اجتماعى از پذيرش گسترده اى برخوردار است . حداقل ، بدين طريق ، نظريه هاى سائق توانسته اند هنوز هم اثرى بر ديدگاه هاى مورد قبول ، هر چند نه علمى ، درباره ى پرخاشگرى ، داشته باشند .