تاریخ روانشناسی : تاریخچه ، تکامل ، علت مطالعه ، جدول زمانی و تایم لاین تاریخ روانشناسی PDF
در حالی که تاریخچه روانشناسی امروز تاریخ غنی و متنوع این رشته را منعکس می کند ، ریشه های روانشناسی به طور قابل توجهی با تصورات معاصر در این زمینه متفاوت است. برای اینکه درک کاملی از روانشناسی بدست آورید ، باید مدتی را صرف کاوش در تاریخچه و ریشه های روانشناسی کنید.
روانشناسی چگونه پدید آمد؟ چه زمانی آغاز شد؟ چه کسی مسئول ایجاد روانشناسی به عنوان یک علم جداگانه بود؟
-
چرا تاریخ روانشناسی را مطالعه کنیم؟
-
آیا واقعاً روانشناسی یک علم است؟
-
پیشینیان روانشناسی
-
فلسفه و فیزیولوژی در تاریخچه روانشناسی
-
ساختارگرایی: اولین مدرسه فکری روانشناسی
-
کارکردگرایی ویلیام جیمز
-
ظهور روانکاوی در تاریخ روانشناسی
-
ظهور رفتارگرایی
-
نیروی سوم در روانشناسی
-
روانشناسی شناختی
-
زنان در تاریخ روانشناسی
-
تاریخ روانشناسی: جدول زمانی / تایم لاین روانشناسی
-
تاریخ روانشناسی PDF
چرا تاریخ روانشناسی را مطالعه کنیم؟
تاریخچه روانشناسی معاصر به طیف عظیمی از موضوعات علاقه مند است. به رفتار و روند ذهنی انسان از سطح عصبی تا سطح فرهنگی نگاه می کند. روانشناسان مسائل انسانی را بررسی می کنند که قبل از تولد شروع می شود و تا زمان مرگ ادامه دارد. با درک تاریخ روانشناسی ، می توانید شناخت بهتری از نحوه مطالعه این مباحث و آنچه تاکنون آموخته ایم ، بدست آورید.
روانشناسی از همان آغاز با سوالات زیادی روبرو بوده است. سوال اولیه در مورد چگونگی تعریف روانشناسی به تأسیس آن به عنوان علمی جدا از فیزیولوژی و فلسفه کمک کرد.
سوالات دیگری که روانشناسان در طول تاریخ با آن روبرو بوده اند عبارتند از:
آیا واقعاً روانشناسی یک علم است؟
سوال اینکه آیا روانشناسان باید از تحقیقات برای تأثیرگذاری در سیاست های عمومی ، آموزش و سایر جنبه های رفتار انسان استفاده کنند؟
همچنین آیا روانشناسی باید بر رفتارهای مشاهده شده تمرکز کند یا فرایندهای ذهنی درونی؟
برای مطالعه روانشناسی باید از چه روشهای تحقیق استفاده کرد؟
روانشناسی باید به کدام مباحث و موضوعات بپردازد؟
پیشینیان روانشناسی
پیشروان تاریخ روانشناسی آمریکا را می توان در فلسفه و فیزیولوژی یافت. فیلسوفانی مانند جان لاک (1704-1632) و توماس رید (1796-1710) تجربه گرایی را ترویج کردند . این ایده که همه دانش از تجربه ناشی می شود. کارهای لاک ، رید و دیگران بر نقش مشاهده کننده انسان و تقدم حواس در تعریف چگونگی دستیابی ذهن به دانش تأکید داشتند. در کالج ها و دانشگاه های آمریکا در اوایل دهه 1800 ، این اصول به عنوان دوره های فلسفه ذهنی و اخلاقی تدریس می شد. غالباً این دوره ها درمورد ذهن براساس توانایی های عقل ، اراده و حواس تدریس می شوند (Fuchs، 2000).
پیشینه : فلسفه و فیزیولوژی در تاریخچه روانشناسی
در حالی که تاریخچه روانشناسی به عنوان یک رشته جداگانه تا اواخر دهه 1800 ظهور نکرد . می توان تاریخچه اولیه آن را به دوران یونانیان بازگرداند. در طول قرن هفدهم ، رنه دکارت ، فیلسوف فرانسوی ، ایده دوگانه گرایی را مطرح کرد ، که ادعا می کرد ذهن و بدن دو موجودیت هستند که برای شکل گیری تجربه انسانی با یکدیگر تعامل دارند.
بسیاری از موضوعات دیگر که امروزه مورد بحث روانشناسان هستند ، مانند سهم نسبی طبیعت در برابر تربیت ، ریشه در این سنتهای اولیه فلسفی دارد.
بنابراین چه چیزی روانشناسی را از فلسفه متفاوت می کند؟ در حالی که فیلسوفان اولیه به روشهایی مانند مشاهده و منطق متکی بودند ، روانشناسان امروزی از روشهای علمی برای مطالعه و نتیجه گیری در مورد اندیشه و رفتار انسان استفاده می کنند.
فیزیولوژی همچنین به ظهور روانشناسی به عنوان یک رشته علمی کمک کرد. تحقیقات فیزیولوژیکی اولیه در مورد مغز و رفتار تأثیر چشمگیری بر روانشناسی داشت و در نهایت به استفاده از روشهای علمی در مطالعه اندیشه و رفتار انسان کمک کرد.
روانشناسی به عنوان یک رشته جداگانه ظاهر می شود
در اواسط دهه 1800 ، یک فیزیولوژیست آلمانی به نام ویلهلم وونت از روشهای تحقیق علمی برای بررسی زمان واکنش استفاده می کرد. کتاب وی که در سال 1873 منتشر شد ، “اصول روانشناسی فیزیولوژیک” ، که بسیاری از ارتباطات عمده بین علم فیزیولوژی و مطالعه اندیشه و رفتار انسان را بیان می کند .
وی بعداً اولین آزمایشگاه روانشناسی جهان را در سال 1879 در دانشگاه لایپزیگ افتتاح کرد. این رویداد به طور کلی شروع رسمی تاریخچه روانشناسی به عنوان یک رشته علمی جداگانه و مجزا شناخته می شود.
وونت چگونه روانشناسی را دید؟
وی این موضوع را به عنوان مطالعه آگاهی انسان درک کرد و تلاش کرد از روشهای تجربی برای مطالعه فرایندهای ذهنی درونی استفاده کند. در حالی که امروزه استفاده وی از روندی موسوم به درون نگری غیر قابل اعتماد و غیر علمی تلقی می شود . کارهای اولیه وی در زمینه روانشناسی به زمینه سازی برای روشهای تجربی آینده کمک کرد.
حدود 17000 دانشجو در سخنرانی های روانشناسی وونت شرکت کردند و صدها نفر دیگر در رشته روانشناسی تحصیل کردند. و در آزمایشگاه روانشناسی وی تجربه کسب کرده اند. در حالی که با بلوغ این حوزه از تأثیر وی کاسته شد ، اما تأثیر او بر روانشناسی جای تردید ندارد.
ساختارگرایی: اولین مدرسه فکری روانشناسی
ادوارد بی. تیچنر ، یکی از مشهورترین دانش آموزان ووندت ، اولین مدرسه اصلی روانشناسی را تأسیس می کند. افراد آموزش دیده با استفاده از فرایندی که تحت عنوان درون نگری شناخته می شوند ، سعی می کنند پاسخ ها و واکنش های خود را نسبت به ابتدایی ترین احساس و درک تجزیه کنند.
گرچه ساختارگرایی به دلیل تأکید بر تحقیقات علمی قابل توجه است ، روشهای آن غیر قابل اعتماد ، محدود کننده و ذهنی بودند. وقتی ادوارد بی. تیچنر در سال 1927 درگذشت ، ساختارگرایی اساساً با او درگذشت.
کارکردگرایی ویلیام جیمز
از اواسط تا اواخر دهه 1800 تاریخچه روانشناسی در آمریکا شکوفا شد. ویلیام جیمز در این دوره به عنوان یکی از روانشناسان بزرگ آمریکایی ظهور کرد و با انتشار کتاب درسی کلاسیک خود ، “اصول روانشناسی” ، وی را به عنوان پدر روانشناسی آمریکا تثبیت کرد.
کتاب او به زودی به متن استاندارد روانشناسی تبدیل شد و ایده های او سرانجام به عنوان پایه و اساس یک مکتب فکری جدید شناخته شد که به عنوان کارکردگرایی شناخته می شود. تمرکز کارکردگرایی در مورد چگونگی عملکرد به زندگی در محیط افراد واقعاً کمک کننده بود. كاركنان از روشهایی کاربردی مانند مشاهده مستقیم برای مطالعه ذهن و رفتار انسان استفاده كردند.
هر دوی این مکاتب اولیه بر آگاهی انسان تأکید داشتند ، اما برداشت آنها از آن تفاوت چشمگیری داشت. در حالی که ساختارگرایان درصدد تجزیه فرآیندهای ذهنی به کوچکترین قسمتهای خود بودند ، کارکردگرایان معتقد بودند که آگاهی به عنوان یک روند مستمر و در حال تغییر وجود دارد.
گرچه کارکردگرایی به سرعت مکتب فکری جداگانه ای را محو کرد ، اما این روند بر روانشناسان بعدی و نظریه های اندیشه و رفتار انسان تأثیر می گذارد.
ظهور روانکاوی در تاریخ روانشناسی
تا این مرحله ، تاریخچه روانشناسی اولیه بر تجربه آگاهانه انسان تأکید می کرد. یک پزشک اتریشی به نام زیگموند فروید با ارائه نظریه ای از شخصیت که بر اهمیت ذهن ناخودآگاه تأکید می کند ، چهره روانشناسی را به طرز چشمگیری تغییر داد .
کار بالینی فروید با بیمارانی که از هیستری و سایر بیماری ها رنج می بردند ، وی را به این باور رساند که تجربیات کودکی و انگیزه های ناخودآگاه در رشد شخصیت و رفتار بزرگسالان نقش داشته است.
فروید در کتاب خود “آسیب شناسی روانی زندگی روزمره” به بیان چگونگی این افکار و انگیزه های ناخودآگاه ، غالباً از طریق لغزش زبان (معروف به “لغزش های فرویدی”) و رویاها پرداخت. به گفته فروید ، اختلالات روانشناختی نتیجه این درگیری های ناخودآگاه شدید یا ناموزون است.
نظریه روانکاوی ارائه شده توسط زیگموند فروید تأثیر بسزایی در اندیشه قرن 20 داشت . و بر زمینه بهداشت و سلامت روان و همچنین سایر زمینه ها از جمله هنر ، ادبیات و فرهنگ عامه تأثیر داشت. در حالی که امروزه به بسیاری از ایده های او با بدبینی نگاه می شود ، تأثیر او بر روانشناسی غیرقابل انکار است.
ظهور رفتارگرایی
در اوایل قرن بیستم تاریخ روانشناسی به طرز چشمگیری تغییر کرد ، زیرا مکتب فکری دیگری به نام رفتارگرایی به سلطه رسید. رفتارگرایی تغییر عمده ای از دیدگاه های نظری قبلی بود. و تأکید بر ذهن آگاه و ناخودآگاه را رد کرد. در عوض ، رفتارگرایی تلاش کرد تا روانشناسی را با تمرکز صرف بر رفتار مشاهده پذیر ، به یک رشته علمی تر تبدیل کند.
تاثیر پاولوف و واتسون بر تاریخچه روانشناسی رفتارگرایی
رفتارگرایی اولین کار خود را با کار یک فیزیولوژیست روسی به نام ایوان پاولوف آغاز کرد. تحقیقات پاولوف در مورد سیستم های گوارشی سگ ها منجر به کشف روند تهویه کلاسیک توسط وی شد ، که پیشنهاد می کند رفتارها را از طریق وابستگی های شرطی آموخته شود.
پاولوف نشان داد که از این فرایند یادگیری می توان برای ایجاد ارتباط بین محرک محیطی و محرک طبیعی استفاده کرد.
یک روانشناس آمریکایی به نام جان بی واتسون به زودی به یکی از قوی ترین طرفداران رفتارگرایی تبدیل شد. واتسون در ابتدا با تشریح اصول اساسی این مکتب فکری جدید در مقاله روانشناسی خود در سال 1913 به عنوان دیدگاه رفتار ، بعداً به ارائه تعریفی در کتاب کلاسیک خود “رفتارگرایی” (1924) پرداخت و نوشت:
“رفتارگرایی … معتقد است که موضوع روانشناسی انسان، رفتار انسان است. رفتارگرایی ادعا می کند که آگاهی نه مفهوم مشخصی است و نه قابل استفاده. رفتارگرایی که همیشه به عنوان یک تجربه آموزش دیده است ، و ادامه می دهد ، که اعتقاد به وجود آگاهی به دوران باستان خرافات و جادو برمی گردد. “
تأثیر رفتارگرایی بسیار زیاد بود و این مکتب فکری برای 50 سال آینده به سلطه خود ادامه داد. روانشناس B.F. Skinner با مفهوم شرطی سازی عملگر ، دیدگاه رفتارگرایی را پیش برد که تأثیر تنبیه و تقویت آن را بر رفتار نشان داد.
در حالی که رفتارگرایی سرانجام قدرت مسلط خود بر روانشناسی را از دست داد ، اصول اساسی روانشناسی رفتاری امروزه همچنان به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.
تکنیک های درمانی مانند تجزیه و تحلیل رفتار ، اصلاح رفتار و علامت مشخصه اقتصاد اغلب برای کمک به کودکان در یادگیری مهارت های جدید و غلبه بر رفتارهای ناسازگار استفاده می شود . در حالی که شرطی سازی در بسیاری از موقعیت ها از والدین در آموزش استفاده می کند.
نیروی سوم در روانشناسی
در حالی که نیمه اول قرن 20 تحت نفوذ روانکاوی و رفتارگرایی بود ، یک جریان فکری جدید معروف به روانشناسی اومانیستی / انسانگرایی در نیمه دوم قرن ظهور کرد. این دیدگاه نظری که اغلب به عنوان “نیروی سوم” در روانشناسی شناخته می شود ، بر تجارب آگاهانه تأکید می کند.
کارل راجرز ، روانشناس آمریکایی ، اغلب یکی از بنیانگذاران این مکتب فکری قلمداد می شود. در حالی که روانکاوان انگیزه های ناخودآگاه و رفتارگرایان بر روی دلایل محیطی تمرکز می کردند ، راجرز کاملاً به قدرت اراده آزاد و تعیین سرنوشت اعتقاد داشت.
آبراهام مازلوی روانشناس نیز با سلسله مراتب معروف نظریه انگیزش اانسان ، در روانشناسی انسان گرایی سهیم شد. این نظریه پیشنهاد می کند که انگیزه افراد به طور فزاینده ای ناشی از نیازهای پیچیده است. پس از برآورده شدن اساسی ترین نیازها ، افراد انگیزه می یابند که نیازهای سطح بالاتری را دنبال کنند.
روانشناسی شناختی
در طی سالهای 1950 و 1960 ، جنبشی معروف به انقلاب شناختی در تاریخچه روانشناسی جای گرفت. در این مدت ، روانشناسی شناختی جایگزین روانكاوی و رفتارگرایی به عنوان رویكرد غالب در مطالعه روانشناسی شد. روانشناسان هنوز علاقه مند به مشاهده رفتارهای قابل مشاهده بودند ، اما آنها همچنین به آنچه در ذهن می گذرد نگران بودند.
از آن زمان ، روانشناسی شناختی همچنان حوزه روانشناسی غالب باقی مانده است زیرا محققان به مطالعه چیزهایی مانند ادراک ، حافظه ، تصمیم گیری ، حل مسئله ، هوش و زبان ادامه می دهند. معرفی ابزارهای تصویربرداری از مغز مانند اسکن MRI و PET به بهبود توانایی محققان در مطالعه دقیق تر عملکردهای داخلی مغز انسان کمک کرده است.
تاریخچه روانشناسی به رشد خود ادامه می دهد
همانطور که در این بررسی اجمالی از تاریخ روانشناسی مشاهده کردید ، این رشته از آغاز رسمی خود در آزمایشگاه وونت رشد و تحولات چشمگیری داشته است. داستان قطعاً به اینجا ختم نمی شود.
روانشناسی از سال 1960 ادامه یافته و ایده ها و دیدگاه های جدیدی ارائه شده است. تحقیقات اخیر در روانشناسی بسیاری از جنبه های تجربه انسانی را بررسی می کند ، از تأثیرات بیولوژیکی تا تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر رفتار.
امروزه ، اکثر روانشناسان خود را با یک تفکر واحد نمی شناسند. در عوض ، آنها غالباً روی یک حوزه خاص یا چشم انداز خاص تمرکز می کنند . و اغلب ایده هایی را از طیف وسیعی از زمینه های نظری می گیرند. این رویکرد التقاطی به ایده ها و نظریه های جدیدی کمک کرده است که برای سال ها آینده و تاریخچه روانشناسی را شکل می دهند.
زنان در تاریخ روانشناسی
هرچه تاریخچه روانشناسی را می خوانید ، ممکن است به خصوص از این واقعیت تحت تأثیر قرار گرفته باشید که چنین متونی تقریباً کاملاً بر نظریه ها و مشارکت های مردانه متمرکز شده است. دلیل این امر این نیست که زنان هیچ علاقه ای به رشته روانشناسی ندارند ، بلکه بیشتر به این دلیل است که زنان از ادامه تحصیلات و آکادمیک در طول سالهای اولیه تحصیل محروم بودند.
تعدادی از زنان هستند که در اوایل تاریخ روانشناسی سهم مهمی داشته اند ، اگرچه گاهی اوقات کار آنها نادیده گرفته می شود.
چند روانشناس پیشگام زن شامل:
مری ویتون کالکینز که به حق از دانشگاه هاروارد دکترای خود را دریافت کرد ، اگرچه مدرسه به دلیل زن بودن وی از اعطای مدرک تحصیلی خودداری کرد. او نزد متفکران بزرگ آن روز مانند ویلیام جیمز ، جوشیا رویس و هوگو مونستربرگ تحصیل کرد. با وجود موانعی که پیش روی او بود ، وی اولین رئیس زن انجمن روانشناسی آمریکا شد.
آنا فروید ، که در زمینه روانکاوی سهم مهمی داشت. او بسیاری از مکانیسم های دفاعی را توصیف کرد و به عنوان بنیانگذار روانکاوی کودک شناخته می شود. وی همچنین بر سایر روانشناسان از جمله اریک اریکسون تأثیر داشت.
مری اینزورث ، که یک روانشناس رشد بود ، در درک ما از دلبستگی نقش مهمی داشت. او تکنیکی را برای مطالعه پیوست های کودک و مراقبت کننده به نام “وضعیت عجیب” ارزیابی کرد.
تاریخ روانشناسی: جدول زمانی / تایم لاین تاریخچه روانشناسی
1879
اولین آزمایشگاه روانشناسی
تاریخ روانشناسی : ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه روانشناسی را در دانشگاه لایپزیگ آلمان افتتاح کرد. از دانشجویان Wundt که با تاسیس روانشناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی معتبر شناخته شده اند ، می توان به Emil Kraepelin ، James McKeen Cattell و G. Stanley Hall اشاره کرد.
1883
اولین آزمایشگاه روانشناسی آمریکا
جی استنلی هال ، دانشجوی ویلهلم وونت ، اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی ایالات متحده را در دانشگاه جان هاپکینز تأسیس کرد.
1886
اولین دکترای روانشناسی
اولین دکترای روانشناسی به جوزف جاسترو ، دانشجوی G. Stanley Hall در دانشگاه جان هاپکینز داده می شود. جاسترو بعداً استاد روانشناسی در دانشگاه ویسکانسین می شود و در سال 1900 به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا فعالیت کرد.
1888
اولین استاد روانشناسی
عنوان علمی “استاد روانشناسی” به جیمز مک کین کتل در سال 1888 داده شده است ، اولین کاربرد این نامگذاری در ایالات متحده است. کتل ، دانشجوی ویلهلم وونت ، به عنوان استاد روانشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه کلمبیا فعالیت کرد.
1892
انجمن روانشناسی آمریکا تاسیس شد
جی استنلی هال انجمن روانشناسی آمریکا (APA) را تأسیس می کند و به عنوان اولین رئیس آن فعالیت می کند. وی بعداً دو مجله کلیدی در این زمینه تأسیس کرد : ژورنال روانشناسی آمریکا (1887) و ژورنال روانشناسی کاربردی (1917).
1896
کارکردگرایی
کارکردگرایی ، یک مکتب روانشناسی اولیه ، بیشتر بر روی اعمال و عملکردهای ذهن تمرکز دارد تا محتوای داخلی آن. برجسته ترین مدافعان آمریکایی آن ویلیام جیمز و جان دیویی هستند که مقاله آنها با عنوان “مفهوم قوس رفلکس در روانشناسی” در سال 1896 کارکرد گرایی را ارتقا می دهد.
روانکاوی
زیگموند فروید ، بنیانگذار روانکاوی ، این اصطلاح را در مقاله ای علمی معرفی می کند. رویکرد روانکاوی فروید ادعا می کند که انگیزه افراد از رانش ها و کشمکش های قدرتمند ، ناخودآگاه است. او مبتنی بر این ادعا ، با استفاده از ارتباط آزاد و تجزیه و تحلیل رویا ، یک درمان تأثیرگذار ایجاد می کند.
ساختارگرایی
ادوارد بی. تیچنر ، طرفدار برجسته ساختارگرایی ، رئوس مطالب روانشناسی خود را منتشر می کند. ساختارگرایی این دیدگاه است که می توان تمام تجربه ذهنی را به عنوان ترکیبی از عناصر یا وقایع ساده درک کرد. این رویکرد ، در تقابل با کارکردگرایی ، بر محتوای ذهن متمرکز است.
1896
اولین کلینیک روانشناسی
لایتنر ویتمر پس از ریاست آزمایشگاهی در دانشگاه پنسیلوانیا ، اولین کلینیک روانشناسی جهان را به روی بیماران گشود و تمرکز خود را از کار تجربی به کاربرد عملی یافته های خود تغییر داد.
1900
تعبیر خواب
زیگموند فروید نظریه روانکاوی خود را در تفسیر رویاها ، اولین کتاب از 24 کتابی که می نویسد با کاوش در موضوعاتی مانند ناخودآگاه ، تکنیک های ارتباط آزاد و جنسیت به عنوان نیروی محرک در روانشناسی انسان ، معرفی می کند.
1901
راهنمای روانشناسی تجربی
ادوارد برادفورد تیچنر با انتشار کتاب راهنمای روانشناسی تجربی ، ساختار گرایی را به ایالات متحده معرفی می کند. ساختارگرایی ، رویکردی که به دنبال شناسایی عناصر اساسی آگاهی است ، که پس از مرگ ادوارد برادفورد تیچنر در سال 1927 کم رنگ می شود.
1904
اولین رئیس انجمن روانشناسی آمریکا
مری کالکینز به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب می شود. کالکینز ، استاد و محقق کالج ولزلی ، نزد ویلیام جیمز در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد ، اما هاروارد دکترای وی را به دلیل جنسیت او رد کرد.
1905
تست های ضریب هوشی
با استفاده از تست های استاندارد ، آلفرد بینه و تئودور سایمون مقیاسی از هوش عمومی را بر اساس سن ذهنی ایجاد کردند. محققان بعدی این کار را در مفهوم ضریب هوشی اصلاح نمودند. ضریب هوشی ، سن ذهنی بیش از سن جسمی. از همان ابتدا ، صحت و انصاف چنین آزمون هایی به چالش کشیده می شود.
1908
ذهنی که خودش را پیدا کرد
کلیفورد بیرز با انتشار جزئیاتی از تجربیات خود به عنوان یک بیمار در آسایشگاه های روحی قرن نوزدهم ، ذهنیتی را که خود پیدا کرده بود منتشر می کند. این کتاب که خواستار برخورد انسانی بیشتر با بیماران و آموزش بهتر در مورد بیماریهای روانی برای عموم مردم است ، از جنبش بهداشت روان در ایالات متحده الهام می گیرد.
1909
روانکاوان از دانشگاه کلارک بازدید می کنند
زیگموند فروید و کارل یونگ برای سمپوزیوم روانکاوی در دانشگاه کلارک که به همت G. Stanley Hall برگزار شد ، از ایالات متحده دیدار می کنند. در این سمپوزیوم ، فروید تنها سخنرانی خود را در ایالات متحده ارائه می دهد.
1913
رفتارگرایی
جان بی واتسون “روانشناسی به عنوان یک رفتار” را منتشر می کند و رفتارگرایی را آغاز می کند. بر خلاف روانکاوی ، رفتارگرایی بر رفتار قابل مشاهده و قابل اندازه گیری متمرکز است.
1917
آزمایشات هوش ارتش اجرا شد
در طی جنگ جهانی اول آزمایشات استعدادی و هوشی استاندارد بر روی دو میلیون سرباز آمریکایی انجام می شود. بلافاصله بعد ، چنین آزمایشاتی در تمام شاخه های نیروهای مسلح ایالات متحده و در بسیاری از زمینه های زندگی غیرنظامی از جمله دانشگاهی و محیط کار استفاده می شود.
1920
اولین دکترای روانشناسی آمریکایی آفریقایی تبار
فرانسیس سیسیل سامنر – دکترای روانشناسی تحت نظر جی استنلی هال در دانشگاه کلارک – خود را کسب می کند.. سامنر بعداً به عنوان رئیس گروه روانشناسی دانشگاه هوارد خدمت می کند.
1920
تصور کودک از جهان
روانشناس سوئیسی ، ژان پیاژه ، کتاب “تصور کودک از جهان” را منتشر می کند ، و همین امر مطالعه شناخت در کودک در حال رشد را برمی انگیزد.
1921
آزمون رورشاخ – Rorschach – ایجاد شد
روانپزشک سوئیسی ، هرمان رورشاخ ، آزمون شخصیت را براساس تفسیرهای بیماران از لکه های مرکب ابداع می کند.
1925
کلینیک منینگر تاسیس شد
چارلز فردریک منینگر و پسرانش کارل آگوستوس و ویلیام کلیر کلینیک منینگر را در Topeka ، کانزاس تاسیس کردند. آنها رویكرد دلسوزانه ای در درمان بیماریهای روحی دارند و بر هر دو رشته روانشناختی و روانپزشكی تأكید دارند.
1927
کلینیک منینگر تاسیس شد
اولین جایزه نوبل برای تحقیقات روانشناسی
1929
الکتروانسفالوگرام اختراع شد
روانپزشک هانس برگر الکتروانسفالوگرام را اختراع کرده و آن را بر روی پسرش آزمایش می کند. این دستگاه با استفاده از الکترودهای متصل به سر ، فعالیت الکتریکی مغز را نمودار می کند.
1933
آزار و اذیت نازی ها نسبت به روانشناسان
پس از تسلط حزب نازی بر دولت در آلمان ، دانشمندان و محققان روانشناسی و روانپزشکی مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. بسیاری از جمله فروید که کتابهای وی در تجمعات عمومی ممنوع و سوزانده می شود ، به انگلیس یا ایالات متحده می روند.
1935
الکلی های گمنام
الکلی های ناشناس (AA) توسط باب اسمیت از آکرون ، اوهایو تاسیس شد. قالب جلسات گروهی AA و برنامه 12 مرحله ای ، الگوی بسیاری دیگر از گروه های درمانی پشتیبانی متقابل می شود.
1935
روانشناسی گشتالت
کورت کوفکا ، بنیانگذار این جنبش ، اصول روانشناسی گشتالت را در سال 1935 منتشر می کند. روانشناسی گشتالت (در آلمانی به معنای “کل” یا “جوهر”) اظهار می دارد که پدیده های روانشناختی را نباید به عنوان عناصر فردی بلکه به عنوان یک کل منسجم مشاهده کرد.
1936
اولین لوبوتومی در ایالات متحده
والتر فریمن اولین لوبوتومی پیشانی را در ایالات متحده در دانشگاه جورج واشنگتن در واشنگتن انجام داد . تا سال 1951 ، بیش از 18000 عمل جراحی انجام شده است. این روش ، با هدف تسکین روان پریشی شدید و ناتوان کننده ، بحث برانگیز است.
1937
شخصیت عصبی زمانه ما
کارن هورنی ، روانشناس ، شخصیت عصبی زمانه ما را منتشر می کند. هورنی – مانند بسیاری دیگر از روانشناسان و محققان بعدی – همچنان بسیاری از نظریه های فروید را به چالش می کشد . به طور خاص ، او نظریه های فروید در مورد عقده ادیپ و اضطراب اختگی را زیر سال می برد.
1938
رفتار ارگانیسم ها
B.F. Skinner با معرفی مفهوم تهویه مطبوع ، رفتار ارگانیسم ها را منتشر می کند. این کار توجه گسترده ای را به رفتارگرایی جلب می کند و تحقیقات آزمایشگاهی در مورد شرطی سازی را القا می کند.
1938
الکتروشوک درمانی آغاز شد
اوگو سرلتی ، روانپزشک و متخصص مغز و اعصاب ایتالیایی و همکارانش بیماران انسانی را با شوک الکتریکی برای کاهش اسکیزوفرنی و روان پریشی درمان می کنند. ECT اگرچه بحث برانگیز است اما در بعضی موارد اثبات شده است و همچنان در سال 2001 مورد استفاده قرار می گیرد.
1946
درمان روانکاوی کودکان
آنا فروید با معرفی مفاهیم اساسی در تئوری و عملکرد روانکاوی کودک ، کتاب “درمان روانکاوی کودکان” را منتشر می کند.
1946
قانون ملی سلامت روان تصویب شد
رئیس جمهور ایالات متحده هری ترومن قانون ملی سلامت روان را امضا می کند ، بودجه سخاوتمندانه ای را برای آموزش و تحقیقات روانپزشکی برای اولین بار در تاریخ ایالات متحده فراهم می کند. این عمل منجر به ایجاد موسسه ملی سلامت روان (NIMH) در سال 1949 می شود.
1951
اولین دارو برای درمان افسردگی
مطالعات منتشر شده حاکی از آن است که داروی ایمی پرامین می تواند افسردگی را کاهش دهد. هشت سال بعد ، FDA استفاده از آن را در ایالات متحده با نام Tofranil تصویب می کند.
1952
تورازین آزمایش شده است
داروی ضد روان پریشی کلروپرومازین (معروف به تورازین) بر روی یک بیمار در بیمارستان نظامی پاریس آزمایش می شود. برای استفاده در ایالات متحده در سال 1954 تصویب شده و به طور گسترده ای تجویز می شود.
1953
استانداردهای اخلاقی APA
انجمن روانشناسی آمریکا اولین نسخه از استانداردهای اخلاقی روانشناسان را منتشر می کند. این سند مورد بازبینی مداوم قرار می گیرد و اکنون به عنوان اصول اخلاقی روانشناسان و آیین نامه رفتار APA شناخته می شود.
1954
صرع و آناتومی عملکردی
در صرع و آناتومی عملکردی مغز انسان ، جراح مغز و اعصاب وایلدر جی پنفیلد نتایج حاصل از مطالعه عصب شناسی صرع را منتشر می کند. نقشه برداری او از قشر مغز ، الگویی برای تکنیک های تصویربرداری از مغز است که برای روانشناسی زیستی و علوم اعصاب شناختی حیاتی می شوند.
ماهیت تعصب
گوردون آلپورت ، روان شناس اجتماعی ، ماهیت تعصب را منتشر می کند که رویکردهای مختلفی را در روانشناسی برای بررسی تعصب از دریچه های مختلف به کار می برد. این مطلب به طور گسترده توسط عموم مردم خوانده می شود و در ایجاد سودمندی روانشناسی در درک مسائل اجتماعی تأثیرگذار است.
1954
بیوسایکولوژی
ویلدر جی پنفیلد ، متخصص علوم مغز و اعصاب ، در مطالعات خود در مورد صرع شروع به کشف رابطه بین فعالیت شیمیایی در مغز و پدیده های روانشناختی می کند. یافته های وی زمینه را برای تحقیقات گسترده در مورد نقش بیولوژیکی در پدیده های روانشناختی و تاریخ روانشناسی فراهم آورد.
روانپزشکی
تولید داروهای روانگردان در دهه 1950 و تأیید آنها توسط FDA شکل جدیدی از درمان بیماری های روانی را آغاز می کند. از جمله اولین داروهای این چنینی Doriden است که به Rorer نیز معروف است ، داروی ضد اضطراب که در سال 1954 تأیید شده است.
روانشناسی انسان گرایانه
در پی روانکاوی و رفتارگرایی ، روانشناسی اومانیستی به عنوان “سومین نیروی” روانشناسی ظهور می کند. این رویکرد به رهبری کارل راجرز و آبراهام مزلو ، که انگیزه و شخصیت را در سال 1954 منتشر می کند ، بر ذهن آگاه ، اراده آزاد ، کرامت انسانی و ظرفیت خود واقعی سازی متمرکز است.
1956
تاریخچه روانشناسی شناختی
با الهام از کار در ریاضیات و سایر رشته ها ، روانشناسان تمرکز خود را بر روی حالات و فرایندهای شناختی آغاز می کنند. مقاله جورج A. میلر در سال 1956 “عدد جادویی هفت ، بعلاوه یا منهای دو” در مورد پردازش اطلاعات ، کاربرد اولیه رویکرد شناختی است.
1957
ساختارهای نحوی
نوام چامسکی ساختارهای نحوی را منتشر می کند که پیشرفت بزرگی در مطالعه زبانشناسی است. این کتاب به پایه ریزی زمینه روانشناسی ، روانشناسی زبان کمک می کند.
1960
FDA مصرف Librium را تأیید می کند
FDA استفاده از کلردیازپوکساید (معروف به Librium) برای درمان اضطراب غیر روان پریشی را در سال 1960 تأیید می کند. داروی مشابهی ، دیازپام (Valium) ، در سال 1963 تأیید می شود.
1963
قانون مراکز بهداشت روان جامعه تصویب شد
رئیس جمهور آمریكا جان اف كندی خواستار و بعداً قانون مراكز بهداشت روان جامعه را امضا می كند. كه ساخت تاسیسات جامعه را به جای بیمارستان های بزرگ روانی منطقه ای الزام می كند. کنگره پشتیبانی از این برنامه را در سال 1981 پایان داد ، وجوه کلی را کاهش داد و آنها را در یک برنامه برای سلامت روان قرار داد.
1964
اولین مدال ملی علوم به روانشناس
نیل ای میلر به دلیل مطالعات خود در زمینه انگیزه و یادگیری ، نشان ملی علوم را که بالاترین افتخار علمی اعطا شده در ایالات متحده است ، دریافت می کند. وی اولین روانشناسی است که در تاریخ روانشناسی این افتخار را به خود اختصاص داده است.
1964
FDA لیتیوم را تأیید می کند
FDA کربنات لیتیوم را برای درمان بیماران مبتلا به اختلالات دو قطبی خلقی تأیید می کند. با نام های تجاری Eskalith ، Lithonate و Lithane به بازار عرضه می شود.
1973
همجنسگرایی از DSM حذف شد
انجمن روانپزشکی آمریکا پس از بحث و جدال شدید ، همجنس گرایی را از کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) حذف می کند. کتاب راهنمای مرجع که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد ، اصلاح شده و بیان می کند که گرایش جنسی “لزوماً یک اختلال روانپزشکی نیست”.
1974
اسکنر PET تست شد
یک روش جدید اسکن مغز ، توموگرافی انتشار پوزیترون (PET) ، آزمایش شده است. PET با ردیابی نشانگرهای شیمیایی ، عملکرد مغز را با جزئیات بیشتری نسبت به تکنیک های قبلی ترسیم می کند.
1976
روانشناسی تکاملی
ریچارد داوکینز کتاب ژن خودخواه را منتشر می کند که شروع به رواج ایده روانشناسی تکاملی می کند. این روش اصولی از زیست شناسی تکاملی تا ساختار و عملکرد مغز انسان را اعمال می کند. این روش های جدیدی برای مشاهده پدیده های اجتماعی مانند پرخاشگری و رفتار جنسی را ارائه می دهد.
1976
ژن خودخواه
تاریخ روانشناسی : ریچارد داوکینز کتاب ژن خودخواه را منتشر می کند ، کاری که تمرکز خود را از حیوان منفرد به عنوان واحد تکامل به ژن های منفرد منتقل می کند. متن ، زمینه روانشناسی تکاملی را که در آن دانش و اصول زیست شناسی تکاملی در تحقیقات مربوط به ساختار مغز انسان استفاده می شود ، رایج می کند.
1979
تست های استاندارد ضریب هوشی تبعیض آمیز به نظر می رسد
دادگاه منطقه ای ایالات متحده استفاده از تست های استاندارد ضریب هوشی در مدارس دولتی کالیفرنیا را غیرقانونی می داند. تصمیم در این مورد ، Larry P. v. Wilson Riles ، موضع شاکی را که آزمایشات تبعیض آمیز علیه دانشجویان آمریکایی آفریقایی تبار است ، تایید می کند.
1981
ایدز و HIV برای اولین بار تشخیص داده شد
اپیدمی سندرم نقص ایمنی اکتسابی (AIDS) و ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) متخصصان بهداشت روان را با چالش هایی از اضطراب و افسردگی بیماران در معرض خطر تا زوال عقل مرتبط با ایدز مواجه می کند.
1984
قانون اصلاح دفاع جنوني تصويب شد
كنگره آمریكا قانون فدرال دفاع جنون آمیز را اصلاح كرد ، تا حدی در پاسخ به تبرئه جان هانكلی جونیور به اتهام سوء قصد پس از تیراندازی به رئیس جمهور رونالد ریگان. این عمل بار اثبات دفاع جنون آمیز را بر دوش متهم می گذارد.
1987
قانون کمک به بی خانمان تصویب شد
قانون کمک به بی خانمان های استوارت بی. مک کینی اولین بودجه فدرال را که به طور خاص برای جمعیت بی خانمان اختصاص داده شده فراهم می کند. این قانون شامل مفاد خدمات بهداشت روان است. و تا حدی به مطالعات روانشناختی در مورد بی خانمانی و اختلالات روانی پاسخ می دهد.
Prozac ، Paxil و Zoloft در دسترس قرار گرفتند
FDA داروی ضد افسردگی جدید فلوکستین (Prozac) را تأیید می کند. این دارو و سایر داروهای مشابه بر روی انتقال دهنده های عصبی به ویژه سروتونین عمل می کنند. به طور گسترده ای تجویز می شود و توجه و بحث را به خود جلب می کند.
1990
روانشناسی فرهنگی
جروم برونر در کتاب « اعمال معنایی ، چهار سخنرانی در مورد ذهن و فرهنگ» به فرموله سازی روانشناسی فرهنگی ، رویکردی مبتنی بر فلسفه ، زبانشناسی و انسان شناسی کمک می کند. روانشناسی فرهنگی که توسط هزل مارکوس و سایر محققان اصلاح و گسترش یافته است ، بر تأثیرات و ارتباط بین ذهن ، جامعه فرهنگی و رفتار متمرکز است.
2000
تعیین توالی ژنوم انسانی
شانزده موسسه تحقیقاتی عمومی در سراسر جهان با تهیه نقشه “کد پیش نویس” کد ژنتیکی انسان ، زمینه تحقیقاتی را برای درک جدید از توسعه و بیماریهای انسانی فراهم می کنند. یک پروژه مشابه با بودجه خصوصی هم اکنون در حال انجام است.
منابع مقاله تون رو میفرمایید؟
درود؛
محتوای این مقاله تلفیقی از مقالات وب سایت very well mind و کتاب تاریخچه روانشناسی اثر مورتن هانت است.