روانشناسی گشتالت : تعریف ، رویکرد ، روانشناسان ، اصول و برنامه های کاربردی روانشناسی گشتالت
تعریف روانشناسی گشتالت چیست؟
در واقع روانشناسی گشتالت (Gestalt Psychology) یک مکتب فکری است که به ذهن و رفتار انسان به عنوان یک کل می نگرد. روانشناسی گشتالت هنگام تلاش برای درک دنیای اطرافمان پیشنهاد می کند که به سادگی بر هر جزء کوچک تمرکز نکنیم. در عوض، ذهن ما تمایل دارد اشیاء را به عنوان بخشی از یک کل بزرگتر و به عنوان عناصری از سیستم های پیچیده تر درک کند.
این مکتب روانشناسی نقش عمده ای در توسعه مدرن مطالعه احساسات و ادراک انسان ایفا کرد.
گشتالت به چه معناست؟
گشتالت یک کلمه آلمانی است که تقریباً به معنای “پیکربندی” یا روشی است که چیزها در کنار هم قرار می گیرند تا یک شیء کامل را تشکیل دهند. یک باور اصلی در روانشناسی گشتالت کل نگری است یا اینکه کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است.
رویکرد گشتالت چگونه شکل گرفت
روانشناسی گشتالت که در آثار ماکس ورتایمر سرچشمه میگیرد، تا حدی به عنوان پاسخی به ساختارگرایی ویلهلم وونت شکل گرفت.
در حالی که پیروان ساختارگرایی علاقه مند بودند مسائل روانشناختی را به کوچکترین قسمت های ممکن تجزیه کنند، روانشناسان گشتالت می خواستند به جای آن به کلیت ذهن و رفتار نگاه کنند. ورتایمر و پیروانش با هدایت اصل کلی گرایی، مواردی را شناسایی کردند که درک ما بر اساس دیدن چیزها به عنوان یک کل کامل بود، نه به عنوان اجزای جداگانه.
تعدادی از متفکران از جمله امانوئل کانت، ارنست ماخ و یوهان ولفگانگ فون گوته بر توسعه روانشناسی گشتالت تأثیر گذاشتند.
ورتایمر روانشناسی گشتالت را توسعه داد . پس از مشاهده آنچه او پدیده فی نامید در حالی که نورهای متناوب را در سیگنال راه آهن مشاهده می کرد. پدیده فی یک توهم نوری است که در آن دو جسم ثابت به نظر میرسند که در صورت ظاهر شدن و ناپدید شدن سریع پشت سر هم حرکت میکنند. به عبارت دیگر، ما حرکت را در جایی که وجود ندارد درک می کنیم.
ورتایمر بر اساس مشاهدات خود از پدیده فی، به این نتیجه رسید که ما چیزها را با دیدن کل ادراک درک می کنیم، نه با درک اجزای منفرد. در مثال چراغ های چشمک زن در ایستگاه قطار، کل چیزی که ما درک می کنیم این است که به نظر می رسد یک چراغ به سرعت بین دو نقطه حرکت می کند. واقعیت این است که دو چراغ مجزا به سرعت چشمک میزنند و اصلاً حرکت نمیکنند.
روانشناسان گشتالت
مشاهدات ورتایمر از پدیده فی به طور گسترده ای به عنوان آغاز روانشناسی گشتالت شناخته می شود و او در ادامه اصول اصلی این رشته را به اطلاع عموم رساند. روانشناسان دیگر نیز در این زمینه تأثیر داشتند .
ولفگانگ کوهلر : کوهلر روانشناسی گشتالت را با علوم طبیعی مرتبط کرد و استدلال کرد که پدیده های ارگانیک نمونه هایی از کل نگری در کار هستند. او همچنین شنوایی را مطالعه کرد و به توانایی های حل مسئله در شامپانزه ها نگاه کرد.
کورت کافکا : همراه با ورتهایمر و ولفگانگ کوهلر، کوفکا را بنیانگذار این رشته می دانند. او مفهوم گشتالت را در روانشناسی کودک به کار برد و استدلال کرد که نوزادان ابتدا چیزها را به طور کل نگر درک می کنند قبل از اینکه یاد بگیرند چیزها را به قسمت ها متمایز کنند، و او نقش کلیدی در آوردن اصول گشتالت به ایالات متحده داشت.
اصول مهم
روانشناسی گشتالت به معرفی این ایده کمک کرد که ادراک انسان فقط دیدن آنچه در دنیای اطراف ما وجود دارد نیست. به شدت تحت تأثیر انگیزه ها و انتظارات ما است.
ورتایمر اصولی را برای توضیح چگونگی عملکرد ادراک گشتالت ایجاد کرد. برخی از مهمترین اصول نظریه گشتالت عبارتند از:
- مختصر بودن : این اصل اساسی بیان می کند که شما به طور طبیعی چیزها را در ساده ترین شکل یا سازمان خود درک خواهید کرد.
- شباهت : این اصل نشان می دهد که ما به طور طبیعی موارد مشابه را بر اساس عناصری مانند رنگ، اندازه یا جهت با هم گروه بندی کنیم.
- مجاورت : اصل مجاورت بیان می کند که اشیاء نزدیک به یکدیگر تمایل دارند به صورت گروهی دیده شوند.
- تداوم : طبق این اصل، عناصری که روی یک خط یا منحنی چیده شده اند را مرتبط با یکدیگر درک می کنیم، در حالی که عناصری که روی خط یا منحنی نیستند، جدا دیده می شوند.
- بسته شدن : این نشان می دهد که عناصری که یک شی بسته را تشکیل می دهند به عنوان یک گروه درک می شوند. ما حتی اطلاعات از دست رفته را برای ایجاد بسته شدن و درک یک شی پر می کنیم.
- منطقه مشترک : این اصل بیان می کند که ما تمایل داریم اشیاء را در صورتی که در یک منطقه محدود قرار دارند، با هم گروه کنیم. (به عنوان مثال، اشیاء داخل یک جعبه معمولاً یک گروه در نظر گرفته می شوند.)
برنامه های کاربردی
گشتالت درمانی
گشتالت درمانی مبتنی بر این ایده است که ادراک کلی ما به تعامل بین بسیاری از عوامل از جمله تجربیات گذشته، محیط فعلی، افکار، احساسات و نیازها بستگی دارد. تحقیقات نشان می دهد که گشتالت درمانی در درمان علائم افسردگی و اضطراب موثر است و ممکن است به افراد کمک کند اعتماد به نفس پیدا کنند و احساس خودکارآمدی و مهربانی با خود را افزایش دهند.
اغلب روشی مفید برای ساختار گروه درمانی است.
گشتالت درمانی بر زمان حال تمرکز دارد. در حالی که زمان گذشته برای نگاه کردن به خود به عنوان یک کل مهم است، یک درمانگر گشتالت شما را تشویق می کند که تمرکز خود را بر روی تجربه فعلی خود حفظ کنید.
فرآیند درمانی نیز بسیار وابسته به رابطه بین مراجع و درمانگر است. به عنوان یک مشتری، باید به اندازه کافی احساس راحتی کنید تا با درمانگر خود همکاری نزدیک داشته باشید، و آنها باید بتوانند محیطی بی طرفانه ایجاد کنند که بتوانید در مورد افکار و تجربیات خود صحبت کنید.
طراحی
با شروع دهه 1920، طراحان شروع به استفاده از اصول گشتالت در کار خود کردند. روانشناسی گشتالت طراحان را به این باور رساند که همه ما در نحوه درک اشیاء بصری دارای ویژگی های مشترک هستیم و همه ما توانایی طبیعی برای دیدن طراحی “خوب” را داریم.
طراحان مفاهیم گشتالت را پذیرفتند و از درک ما از چیزهایی مانند کنتراست، رنگ، تقارن، تکرار و تناسب برای خلق آثار خود استفاده کردند. روانشناسی گشتالت بر مفاهیم طراحی دیگر تأثیر گذاشت، مانند:
رابطه شکل-زمین :
این تضاد بین یک شی کانونی (مانند یک کلمه، عبارت یا تصویر) و فضای منفی اطراف آن را توصیف می کند. طراحان اغلب از این برای ایجاد تأثیر استفاده می کنند.
سلسله مراتب بصری :
طراحان از روشی که ما اشیاء بصری را درک می کنیم و گروه بندی می کنیم برای ایجاد یک سلسله مراتب بصری استفاده می کنند و اطمینان حاصل می کنند که مهمترین کلمه یا تصویر آنها ابتدا توجه ما را به خود جلب می کند.
تداعی :
این مفهوم شامل اصل مجاورت است. طراحان اغلب از این برای تعیین محل قرار دادن اشیاء مهم از جمله عناصر متنی مانند سرفصل ها، زیرنویس ها و لیست ها استفاده می کنند.
توسعه
طراحان محصول همچنین از روانشناسی گشتالت برای اطلاع از تصمیمات خود در طول فرآیند توسعه استفاده می کنند، زیرا ما تمایل داریم محصولاتی را دوست داشته باشیم که از اصول گشتالت پیروی می کنند.
این تأثیر را می توان در ظاهر خود محصولات و در بسته بندی و تبلیغات آنها مشاهده کرد. همچنین میتوانیم اصول گشتالت را در برنامهها و محصولات دیجیتال در کار مشاهده کنیم. مفاهیمی مانند مجاورت، شباهت و تداوم استاندارد تجربه کاربری مورد انتظار ما شده است.
کمک به روانشناسی
روانشناسی گشتالت تا حد زیادی تحت تاثیر انواع دیگر روانشناسی قرار گرفته است، اما تأثیر زیادی در این زمینه داشته است. محققانی مانند کورت لوین و کورت گلدشتاین قبل از اینکه به کمک های مهمی در روانشناسی بپردازند، تحت تأثیر مفاهیم گشتالت قرار گرفتند.
این ایده که کل با اجزای آن متفاوت است، بر درک ما از مغز و رفتار اجتماعی تأثیر گذاشته است. نظریه گشتالت هنوز بر نحوه درک ما از بینایی و روش هایی که زمینه، توهمات بصری و پردازش اطلاعات بر ادراک ما تأثیر می گذارد تأثیر می گذارد.
سخن نهایی از سایکو درمان
گشتالت درمانی همچنان بر بسیاری از حوزه های زندگی ما تأثیر می گذارد. تأکید آن بر رویکرد کلنگر نقش مهمی در روانشناسی شناختی، ادراک و روانشناسی اجتماعی، در میان سایر زمینهها دارد.
منابع مقاله روانشناسی گشتالت :
- Jäkel F, Singh M, Wichmann FA, Herzog MH. An overview of quantitative approaches in Gestalt perception. Vis Res. 2016;126:3-8. doi:10.1016/j.visres.2016.06.004
- Wagemans J, Elder JH, Kubovy M, et al. A century of Gestalt psychology in visual perception: I. Perceptual grouping and figure-ground organization.Psychol Bull. 2012;138(6):1172-1217. doi:10.1037/a0029333
- Bonacchi S, Czerniak S. Introduction: Gestalt as structure principles in science, art and language. Dialogue and Universalism. 2015;25(4):7-9. doi:10.5840/du201525480
- Wagemans J. Historical and conceptual background: Gestalt theory. Oxford University Press; 2014. doi:10.1093/oxfordhb/9780199686858.013.026
- Wagemans J, Feldman J, Gepshtein S, et al. A century of Gestalt psychology in visual perception II. Conceptual and theoretical foundations. Psychol Bull. 2012;138(6):1218-1252. doi:10.1037/a0029334
- Raffagnino R. Gestalt therapy effectiveness: A systematic review of empirical evidence. Open J Soc Sci. 2019;7(6):66-83. doi:10.4236/jss.2019.76005
- Moszkowicz J. Gestalt and graphic design: An exploration of the humanistic and therapeutic effects of visual organization. Des Issues. 2011;27(4):56-67. doi:10.1162/DESI_a_00105
- O’Connor Z. Colour, contrast and Gestalt theories of perception: The impact in contemporary visual communications design. Color Res Appl. 2015;40(1):85-92. doi:10.1002/col.21858