بیوگرافی اریک اریکسون (1902-1994)
اریک اریکسون (Erik Erikson) بیشتر به خاطر نظریه مشهور خود در مورد رشد روانشناختی و مفهوم بحران هویت شناخته شده است. نظریه های وی تحول مهمی در تفکر در مورد شخصیت به وجود آورد. نظریه روانشناختی وی به جای اینکه به سادگی به حوادث اولیه کودکی بپردازد ، به چگونگی تأثیرات اجتماعی در شخصیت های ما در کل طول عمر می پردازد.
“امید هم اولین و هم ضروری ترین فضیلت ذاتی وضعیت زنده بودن است. اگر قرار است زندگی پایدار باشد باید امید داشت ، حتی در جایی که اعتماد به نفس زخمی شده ، و اعتماد بهم خورده باشد .”
بدنامی اریکسون
نظریه مرحله اریكسون در مورد رشد روانی – اجتماعی باعث ایجاد علاقه و تحقیق در مورد رشد انسان در طول عمر شد. اریكسون ، یك روانشناس ضمیر (ego) كه با آنا فروید تحصیل كرده بود ، با بررسی رشد در طول زندگی ، از جمله رویدادهای كودكی ، بزرگسالی و پیری ، نظریه روان تحلیلی را گسترش داد.
کودکی اریک اریکسون
اریک اریکسون در 15 ژوئن 1902 در فرانکفورت ، آلمان متولد شد. مادر جوان یهودی وی ، کارلا آبراهامسن ، مدتی قبل از ازدواج با یک پزشک ، دکتر تئودور هومبرگر ، اریک را به تنهایی بزرگ کرد. این واقعیت که هومبرگر پدر بیولوژیکی او نبود سالها از اریکسون پنهان مانده بود. هنگامی که او سرانجام حقیقت را فرا گرفت ، اریکسون احساس سردرگمی درمورد اینکه واقعاً چه کسی است را تجربه کرد.
“داستان مشترک این بود که مادر و پدرش قبل از تولد او از هم جدا شده بودند ، اما واقعیت پنهان شده این بود که او فرزند مادرش از یک رابطه خارج از ازدواج بود. او هرگز پدر واقعی یا شوهر اول مادرش را ندید.”
هویت
این تجربه اولیه به علاقه او در شکل گیری هویت دامن زد. او بعداً توضیح می دهد که در کودکی غالباً نسبت به اینکه کیست و چگونه در جامعه خود جای می گیرد گیج می شود.
گرچه به نظر می رسد این صرفاً حکایتی جالب در مورد میراث وی باشد ، اما رمز و راز درباره پدر و مادر بیولوژیکی اریکسون به عنوان یکی از نیروهای اصلی علاقه بعدی او به شکل گیری هویت بود.
علاقه اریک اریکسون به هویت بیشتر بر اساس تجربیات خودش در مدرسه رشد کرد. در مدرسه معبد یهودی ، او را به خاطر پسری بلند قد بودن ، چشم آبی ، بلوند ، ظاهری نوردیک که در میان بقیه بچه ها برجسته بود ، مورد تمسخر قرار دادند.
در مدرسه ی گرامر ، او به دلیل سابقه یهودی داشتن رد شد. این تجربیات اولیه به علاقه او به شکل گیری هویت دامن زد و در طول زندگی بر کار او تأثیر گذاشت.
بزرگسالی اریک اریکسون
جالب است بدانید که اریکسون هرگز مدرک رسمی پزشکی یا روانشناسی دریافت نکرد. وی هنگام تحصیل در Das Humanistische Gymnasium ، در درجه اول به موضوعاتی مانند تاریخ ، لاتین و هنر علاقه مند بود.
ناپدری اش ، از او یک دکتر شدن را انتظار داشت . و می خواست که او به دانشکده پزشکی برود . اما اریکسون در عوض دوره کوتاهی را در دانشکده هنر سپری کرد. او به زودی تحصیل را ترک کرد و مدتی را با دوستان خود در اروپا گشت و گذارد و به فکر هویت خود پرداخت.
تدریس
این دعوت از طرف یکی از دوستانش بود که او را به سمت تدریس در یک مدرسه مترقی که توسط دوروتی بورلینگام ، دوست آنا فروید ایجاد شده بود ، فرستاد. فروید خیلی زود متوجه رابطه اریكسون با كودكان شد. و وی را ترغیب كرد كه رسماً در زمینه روانكاوی مطالعه كند. اریكسون در نهایت دو گواهینامه از انجمن معلمان مونته سوری و از انستیتوی روانكاوی وین دریافت كرد.
مدرسه با برلینگام و فروید
طبق گفته های اریكسون ، وی چندین سال در مدرسه با برلینگام و فروید به كار خود ادامه داد . در یك مهمانی با زیگموند فروید آشنا شد و حتی بیمار آنا فروید شد. اریكسون یك بار یادآوری می كند: “آن زمان روانكاوی آنقدر رسمی نبود.”
“من ماهانه 7 دلار به خانم فروید می پرداختم و تقریباً هر روز با هم ملاقات می کردیم. تجزیه و تحلیل من ، که باعث خودآگاهی من شد ، باعث شد که از این که خودم باشم ، نترسم. ما در آن زمان از همه اصطلاحات شبه علمی استفاده نکردیم – مکانیسم دفاعی و موارد مشابه – بنابراین روند خودآگاهی ، گاهی دردناک ، در یک فضای رهایی بخش ظاهر شد. “
خانواده
اریكسون با یك مربی رقص كانادایی به نام جوآن سرسون (Joan Serson) آشنا شد كه وی همچنین در مدرسه ای كه وی كار می كرد مشغول تدریس بود. این زوج در سال 1930 ازدواج کردند و صاحب سه فرزند شدند. پسرش ، Kai T. Erikson ، یك جامعه شناس مشهور آمریكایی است.
اریک اریكسون در سال 1933 به آمریكا نقل مکان كرد و علیرغم نداشتن مدرک رسمی ، به عنوان مدرس در دانشكده پزشكی هاروارد پیشنهاد شد. وی همچنین نام خود را از اریک هومبرگر (Erik Homberger) به اریک اریکسون تغییر داد ، شاید راهی برای جعل هویت شخصی خود. وی علاوه بر موقعیت خود در هاروارد ، در روانکاوی کودک نیز فعالیت خصوصی داشت.
سالهای بعد
سرانجام ، او سمت های تدریس در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی ، ییل ، انستیتوی روانکاوی سانفرانسیسکو ، مرکز آستین ریگز و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری را عهده دار شد.
وی تعدادی کتاب درباره نظریه ها و تحقیقات خود از جمله “دوران کودکی و جامعه” و “چرخه زندگی تکمیل شده” منتشر کرد. به کتاب “حقیقت گاندی” اریک اریکسون جایزه پولیتزر و جایزه کتاب ملی اهدا شد.
8 مرحله روانشناختی اریک اریکسون
اریكسون یك روانشناس نئو فرویدی بود كه بسیاری از اصول اصلی نظریه فرویدی را پذیرفت. اما ایده ها و عقاید خود را به آن افزود. نظریه رشد روانشناختی اریک اریکسون متمرکز بر آنچه به عنوان اصل اپی ژنتیک (epigenetic principle) شناخته می شود ، پیشنهاد می کند که همه افراد یک دنباله هشت مرحله ای را طی کنند.
در هر مرحله روانی – اجتماعی ، مردم با بحرانی روبرو هستند که برای توسعه کیفیت روانشناختی ، هر مرحله باید با موفقیت حل شود.
روانشناسی شخصیت اریک اریکسون
هشت مرحله نظریه روانشناختی اجتماعی اریکسون مواردی است که هر دانشجوی روانشناسی هنگام کاوش در تاریخ روانشناسی شخصیت از آن یاد می گیرد. اریکسون دقیقاً مانند روانکاو ، زیگموند فروید معتقد بود که شخصیت در یک سری مراحل رشد می کند.
نظریه اریکسون تغییر در نظریه روان – جنسیت فروید را نشان می دهد به این دلیل که – به جای اینکه فقط روی وقایع کودکی تمرکز کند – تأثیر تجربه اجتماعی را در کل طول عمر توصیف می کند.
در حالی که نظریه رشد روان جنسی فروید اساساً در اوایل بزرگسالی به پایان می رسد ، نظریه اریكسون توسعه را در تمام طول عمر از تولد تا مرگ توصیف كرد.
هشت مرحله نظریه روانشناختی اجتماعی اریکسون عبارتند از:
اعتماد در مقابل عدم اعتماد :
این مرحله بین سنین تولد و 1.5 سالگی اتفاق می افتد و مرکز آن ایجاد احساس اعتماد به مراقبان و دنیا است. کودکانی که تحت مراقبت های پاسخگو قرار می گیرند می توانند کیفیت روانی امید را ایجاد کنند.
خودمختاری در برابر شرم و تردید:
این مرحله در سنین 18 ماهگی تا 3 سالگی انجام می شود و شامل به دست آوردن احساس استقلال و کنترل شخصی است. موفقیت در این مرحله به افراد امکان می دهد اراده و عزم راسخ داشته باشند.
ابتکار در برابر گناه :
در سنین 3 تا 6 سالگی ، کودکان شروع به کاوش در محیط خود و کنترل بیشتر بر انتخاب های خود می کنند. با اتمام موفقیت آمیز این مرحله ، کودکان قادر به درک احساس هدف می شوند.
صنعت در مقابل حقارت :
مرحله ای که بین سنین حدود 6 تا 12 سال اتفاق می افتد ، در ایجاد احساس غرور و پیشرفت شخصی متمرکز است. موفقیت در این مرحله از توسعه منجر به احساس شایستگی می شود.
هویت در مقابل گیجی :
سالهای نوجوانی زمان کاوش شخصی است. کسانی که می توانند با موفقیت یک هویت سالم را جعل کنند ، احساس وفاداری پیدا می کنند. کسانی که این مرحله را به خوبی انجام ندهند ممکن است از نقش و جایگاه خود در زندگی گیج شوند.
صمیمیت در مقابل انزوا :
مرحله ای که در اوایل بزرگسالی اتفاق می افتد همه در مورد ایجاد روابط سالم با دیگران است. موفقیت منجر به توانایی ایجاد روابط متعهد ، پایدار و پرورش دهنده با دیگران می شود.
نسل در مقابل رکود :
در مرحله ای که در میانسالی رخ می دهد ، مردم نگران کمک به جامعه هستند و آثار خود را بر جهان می گذارند. تربیت خانواده و داشتن شغل دو فعالیت کلیدی است که در این مرحله به موفقیت کمک می کند.
صداقت در برابر ناامیدی :
مرحله نهایی رشد روانی اجتماعی در اواخر بزرگسالی اتفاق می افتد و شامل بازتاب زندگی است. کسانی که به گذشته نگاه می کنند و احساس رضایت می کنند ، احساس صداقت و خردمندی پیدا می کنند .در حالی که کسانی که پشیمان هستند ممکن است تلخی و ناامیدی را تجربه کنند.
بحران هویت
آیا تا به حال نسبت به جایگاه خود در زندگی گیج شده اید یا کاملاً مطمئن نیستید که واقعاً خودِ واقعی را می شناسید؟ در این صورت ، ممکن است دچار بحران هویت شوید. اریكسون اصطلاح “بحران هویت” را ابداع كرد و معتقد بود كه این یكی از مهمترین تعارضاتی است كه مردم در طی روند رشد با آن روبرو هستند.
به گفته اریكسون ، بحران هویت ، زمانِ تجزیه و تحلیل فشرده و بررسی شیوه های مختلف نگاه به خود است.
مشارکت در روانشناسی اریک اریکسون
اریک اریکسون وقت خود را صرف مطالعه فرهنگ زندگی سیو داکوتای جنوبی و یوروک شمال کالیفرنیا کرد. وی از دانش به دست آمده در مورد تأثیرات فرهنگی ، زیست محیطی و اجتماعی برای توسعه بیشتر نظریه روانکاوی خود استفاده کرد.
در حالی که نظریه فروید بر جنبه های روان جنسی توسعه متمرکز بود ، افزودن تأثیرات دیگر اریکسون به گسترش و بسط نظریه روانکاوی کمک کرد. او همچنین در درک و فهم شخصیت ما در طول زندگی شکل گرفته و گسترش یافته کمک کرد.
مشاهدات وی از کودکان
مشاهدات وی از کودکان همچنین به زمینه سازی برای تحقیقات بیشتر کمک کرد. به نقل از وی در آگهی ترحیم نیویورک تایمز گفت :
“شما می بینید که یک کودک بازی می کند” و این خیلی نزدیک به دیدن نقاشی یک هنرمند است ، زیرا کودک در بازی کودکانه چیزهایی را بدون گفتن حتی یک کلمه بیان می کند.
می بینید که چگونه مشکلاتش را حل می کند. همچنین می توانید ببینید چه مشکلی وجود دارد. به خصوص کودکان خردسال خلاقیت فوق العاده ای دارند و هرچه در آنها باشد در بازی آزادانه شکوفا می گردد. “
آثار منتخب اریک اریکسون
در اینجا برخی از آثار و کارهای اریکسون برای مطالعه بیشتر آورده شده است:
Erikson EH. کودکی و جامعه. نیویورک: نورتون؛ 1950
Erikson EH. هویت: جوانی و بحران. نیویورک: نورتون؛ 1968
Erikson EH. تاریخ زندگی و لحظه تاریخی. نیویورک: نورتون؛ 1975
Erikson EH. گفتگو با اریک اریکسون. Evans RI ، ed. جیسون آرونسون ، Inc. 1995
جملات و سخنان اریک اریکسون
زندگی بدون وابستگی متقابل هیچ معنایی ندارد . ما به یکدیگر احتیاج داریم و هرچه زودتر این را یاد بگیریم ، برای همه ما بهتر است.
اگر بزرگترها به اندازه کافی به بلوغ رسیده باشند که از مرگ نترسند ، کودکان سالم از زندگی نمی ترسند.
در جنگلِ اجتماعیِ وجود انسان ، هیچ احساسِ زنده بودنی بدون احساس هویت وجود ندارد.
هر چه بیشتر خودتان را بشناسید ، صبر و حوصله شما نسبت به آنچه در دیگـران می بینید بیشتر خواهد شد.
وقتی می بینید که یک کودک بازی می کند. بسیار شبیه دیدن نـقاشی یک هنرمند است ، زیرا کـودک در بازی بدون گفتن کلمه ای چیزهایی را می گوید. می بینید که چگونه مشکـلاتش را حل می کند . همچنین می توانید ببینید چه مشکلی وجود دارد. به خصوص کودکـان خردسال خلاقیت فوق العاده ای دارند. و هرچه دارند را بدون هیچ پنهان کاری به نمایش می گـذارند.
هیچ کس دوست ندارد که کشف شود ، حتی کسی که اعتراف بی رحمانه را بخشی از حرفه خود کرده است. بنابراین ، هر زندگینامه نویسی ، حداقل بین خطوط ، با خواننده و قاضی درون خود به مشاجره می پردازد.
وقتی به چرخه زندگی در 40 سالگی نگاه می اندازیم ، به دنبال پیرمردهای خردمند می گردیم. در 80 سالگی ، ما به پیرمردهای 80 ساله دیگر نگاه می کنیم تا ببینیم چه کسی عاقل است و چه کسی تغییر ی نکـرده . بسیاری از افراد پیر عاقل نمی شوند ،کسی خردمند نمی شود مگر اینکه پیر شود.
این واقعیت که وجدان انسان در طول زندگی تا حدی کودکانه باقی می ماند ، هسته اصلی تراژدی انسان است.
نوجوانان نیاز به آزادی در انتخاب دارند ، اما نه آنقدر آزادی که قادر به انتخاب نباشند.
ثروتمندترین و کاملترین زندگی ها تلاش می کنند تا تعادلی درونی بین سه قلمرو حاصل کنند : کار ، عشق و تفریح .
منابع :
Sacco RG. Re-envisaging the eight developmental stages of Erik Erikson: Fobonacci Life-Chart Method (FLCM). Journal of Educational and Developmental Psychology. 2013;3(1). doi:10.5539/jedp.v3n1p140
Additional Reading
Erik Erikson, 91, psychoanalyst who reshaped views of human growth, dies. The New York Times. Published May 13, 1994.
Berzoff, J., Flanagan, L.M., & Hertz, P. Inside out and outside in: Psychodynamic clinical theory and psychopathology in contemporary multicultural contexts. Rowman & Littlefield; 2016.
Erikson EH. The Erik Erikson Reader. Coles R, ed. W.W. Norton and Company; 2000.
عالی بود
زندگی و بیوگرافی روانشناسان به نظرم خیلی مهمه که توسط افراد خونده بشه . زندگی نامه اریک اریکسون را هم طبقه بندی شده نوشته بودید و هم سخنان اریک اریکسون را با طراحی عکس های جذاب نمایش داده بودید.
در مورد اندیشمندان روانشناسی مقالات تون را خوندم هم در مورد فروید مقالات جالب داشتید هم مقاله اریک اریکسون محتوای خوبی داشت. جملات اریک اریکسون خیلی برایمن تاثیر گذار بود.